از آنجایی که اصل بر صحت و لزوم عقد بیع است، منحل شدن عقد بیع تنها به طرق ذیل ممکن می باشد:
مهمترین عامل ایجاد حق فسخ، خیارات مذکور در قانون مدنی است که از جمله ذیل می باشند:
خیار مجلس: هر یک از طرفین عقد تا زمانی که طرفین و شهود آنها متفرق نشده باشند، حق فسخ را دارند.
خیار حیوان: اگر مال مورد معامله حیوان باشد خریدار تا 3 روز بعد از عقد بیع اختیار فسخ معامله را دارد.
خیار شرط :اگر در عقد بیع مدت زمانی برای حق فسخ هر یک از طرفین یا هر دو طرف تعیین شود، در حوزه اختیار شرط است.
خیار تاخیر ثمن: این اختیار فسخ غالباً برای بایع( فروشنده) لحاظ می شود که در صورت عدم وصول ثمن( مبلغ بیع) می تواند از آن استفاده نماید.
خیار رویت و تخلف وصف: اگر فروشنده یا خریدار به هر دلیلی مال مورد معامله را ندیده و به وصف آن را معامله نماید در صورت رویت به عدم تایید این حق را دارد که معامله را فسخ نماید. البته لازم به ذکر است حتمی می بایست خیار رویت و تخلف وصف در عقد لحاظ شده باشد.
خیار غبن :اگر هر یک از طرفین معامله مورد غبن فاحش (فریب خوردن) باشد اختیار فسخ معامله را خواهد داشت.
خیار عیب:این نوع خیار زمانی قابل استفاده است که مورد معامله دارای عیب و نقص پنهان بوده و در ظاهر مشخص نباشد. در صورتی که در قرارداد مورد معامله این اختیار به خریدار داده شود می تواند از آن استفاده کرده و معامله را فسخ نماید.
خیار تدلیس: این نوع اختیار زمانی قابل استفاده است که فروشنده اقداماتی را در جهت فریب خریدار انجام دهد.
خیار تبعض صفقه: تبعض به معنای تکه تکه و صفقه به معنای قرارداداست.به این معنی که اگر بدون اطلاع معامله داشته باشید که در آن عین مورد معامله قابلیت تملک توسط خریدار را نداشته باشد اختیار فسخ کامل آن یا بخشی از مورد معامله برای خریدار فراهم می شود.
خیار تخلف شرط: در خیار تخلف شرط ،شرطی عنوان می گردد و هر یک از آن تخلف کنند میتوان عقد را فسخ نمود.
انفساخ: انفساخ در اصطلاح علم حقوق به معنای رابطه ناشی از قرارداد بدون قصد طرفین معامله به موجب حکم قانون است که به آن انحلال قهری گفته می شود. منظور از انحلال قهری، یعنی اینکه عقد،بدون نیاز به عمل حقوقی اضافی، خود به خود از بین می رود. به عنوان مثال در امر وکالت با فوت وکیل، قرارداد خود به خود منحل می گردد.